جشن شکوفه ها و ورود به دبستان
سلام به همه ی دوستان خوبم،شروع فصل پاییز و سال تحصیلی جدید بر شما و عزیزانتون مبارک باشه
روز دوشنبه 31شهریور،من و نیکان و باباش برای شرکت در جشن شکوفه ها راهی مدرسه شدیم.نیکان از روز قبل کیفش رو آماده کرده بود و با کلی ذوق و شوق منتظر فردا بود.
صبح بعد از خوردن صبحانه و پوشیدن لباسهای فرم مدرسه،نیکان رو اززیرقرآن رد کردم و با کلی آرزوهای خوب و دعای خیر مامان و بابا و کلی قربون صدقه رفتنش و با اندک استرس من راهی مدرسه شدیم.
مدرسه هم جشن خوبی ترتیب داده بود،ازاجرای نمایش و موسیقی و فیلمبرداری و عکاسی تاهدیه به بچه ها..بچه ها رو هم با دود اسپند و قرآن و شاخه های گل راهی کلاسهاشون کردن.
خدا رو شکر نیکان تو همون کلاسی که میخواستیم،افتاد و خیالم راحت شد چون تعریف این معلم رو خیلی شنیده بودم،همون روز کتابهاشون رو هم دادن،از نیکان پرسیدم،معلمت چطور بود؟گفت:مامان، معرکه ست...خدا رو شکر تا اینجا که به خیر گذشت
روز اول مهر دوباره پرسیدم نیکان مدرسه چطوره؟گفت:پنجاه درصد خوبه،پنجاه درصد بده
گفتم واسه چی ؟میگه چون صبح ها سه ساعت سرصف مارو نگه میدارن،نمیگن با این کیف سنگین ما خسته میشیم حالا خوبه یه روزه رفته ها!!!!ولی خدایی منم دوران مدرسه از سر صف وایسادن خیلی خوشم نمیومد خصوصا"وقتی معلم پرورشی میخواست بیاد کلی صحبت کنه ویا مدیرمون که میخواست بیاد دعوامون کنه
اجازه ندادن از مراسم جشن عکس بگیریم،چندتا عکس،تو خونه و مدرسه گرفتم.
نازنین پسر و مهربون همسر
گل پسر مامان دم در ورودی مدرسه
عشق مامان موقع رفتن به کلاس
حیاط مدرسه،خسته از آفتاب
نیکانم این روز یکی از بهترین روزهای عمرم بود و خداوند مهربان رو شاکرم که دیدن این روز رو در کنار همسرم به من ارزانی کرد.پسر نازنین و عزیزتر از جانم شروع سال تحصیلی و ورود به مرحله ی جدیداز زندگیت رو بهت تبریک میگم و امیدوارم در تمامی مراحل زندگی شاد و موفق وپیروز و سرشار از انرژی مثبت باشی .