نوروز 1394
به نام خـــــــــــــــــــــــــدا
امسال من و نیکان از 24اسفند اهواز بودیم و بابا 29به اهواز اومد.بنابراین چهارشنبه سوری اهواز بودیم و خاله ها به خاطر ما برای چهارشنبه سوری تو پارکینگ باباجون تدارک دیدن و همه با هم جمع شدیم و آتیش درست کردیم و شام خوردیم و کلی شادی کردیم و کللللللی بهمون خوش گذشت نیکان اینقد ذوق زده شده بود و اینقد هیجان داشت که دیگه نمیدونست باید چیکار کنهیه عالمه ترقه و اینجور چیزا که نمیدونم اسمشون چی بود با پسرخاله ها و دختر خاله ها روشن کردن و کلی بازی و شادی کردن،تمام لباسهای نیکان بوی دود گرفته بود،آخر شب نیکان بهم گفت:مامان این بهترین چهارشنبه سوری عمرم بود
نوروز امسال در کنار باباجون و خاله ها خیلی بهمون خوش گذشت و آخر تعطیلات،من و نیکان با ناراحتی و اشک از اهواز دل کندیم و به فررودگاه رفتیم
نوروز 94 اهواز
یعنی من هلاک این گوسفندای هفت سینمون بودم از بس دوستشون داشتم،آخرم یکیشونو با خودم آوردم تهران
نوروز 93 تهران
اولین نوروز نیکان-نوروز87 اهواز...34روزگی گل پسرم
شیرینیهای عید 93 که خودم درست کردم
تولدامسال بابای فروردینی با کیک دستپخت مامان اردیبهشتی
نیکان و ملینا و مهرانا در فروردین94 تولد بابا
با آرزوی سالی سرشار از شادی و مهربانی و سلامتی برای همه