نیکاننیکان، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

نیکان عشق مامان بابا

نیکان در شهر مادری

1393/8/11 22:09
نویسنده : مامان مریم
2,136 بازدید
اشتراک گذاری

امسال به فاصله ی دو ماه دوبار به اهواز رفتیم،یکی برای تعطیلات تابستونی و مردادماه رفتیم،بار دیگه اواخر مهرماه رفتیم.مردادماه سه هفته ای اهواز بودیم و اوج گرما بود،از لحظه ای که از پله های هواپیما پایین میومدیم،نیکان می گفت:واااااای چرا اینقد گرمهتعجب یا شبا که بیرون میرفتیم میگفت:مامان چرا شبا هم گرمه؟چرا تو سایه هم گرمه؟!!؟ تو خونه هم چون به کولر گازی عادت نداشت،همش میگفت:سردمه !!!خلاصه یا گرمش بود یا سردشخنده

اینقد تو اهواز در کنار خاله ها و دایی هاو بچه هاشون بهش خوش میگذشت که دلش نمیخواست برگردیمچشمک

کلا"نیکان تو اهواز در دوحالت دیده میشد که عکساشو میبینینآرام

یا در حمام در حال آبتنی ویا در حال بازی با تبلت یا آیپد دختر خاله هاشآرام طفلک خواهرم مدام در حال درست کردن کف شامپو واسه آبتنی نیکان بودخندونکگاهی هم اینقد غرق بازیهای تبلت میشد که یادش میرفت باید غذا بخوره و منو عصبانی میکرد تا جایی که من و باباش تصمیم داریم حالا حالاهااااااا واسش تبلت نخریمعصبانیشاکی

یه شب تولد شوهرخاله جان بود،که خیلی بهمون خوش گذشتجشنجشن

نیکان تو تولد،رقصه چاقو کرد و شاباش گرفت و اون شب کلی رقصیدجشن

به شوهرخاله جان هم یه نقاشی خوشگل کادو دادمحبت

احساس پیروزی بعداز گرفتن شاباشخندونک

مدام برای شام وناهار دعوتمون میکردن و کلی خجالتمون میدادنخجالت

میز ناهار زن داداش کدبانو و مهربونممحبتبوس

سفره ی شام منزل خواهرزاده ی خوشگلم محبتبوس

اگه بخوام از همه ی سفره ها عکس بذارم کلی عکس میشه....آخرین روزهایی که اهواز بودیم هوا خیلی بهتر شده بود که یه شب من و خاله جون نیکان رو شهربازی بردیم

من و نیکان بعداز سه هفته دوری از بابا بالاخره به این امید که دوباره مهرماه به اهواز میایم رضایت به برگشتن دادیمخندونک

خلاصه هرروز نیکان میپرسید پس کی میریم اهواز؟؟؟اواخرمهرماه برای جشن عقد خواهرزاده ی نازم این بار من وبابا و نیکان به اهواز رفتیم ولی این دفه فقط 5روز اهواز بودیم چون به خاطر مدرسه ی نیکان نمیشد بیشتر بمونیم ولی کلی بهمون خوش گذشتچشمک

روز عید غدیرخم،منزل باباجونمحبت

مگه میشه اهواز بری و فلافل نخوری؟اگر گذرتون به اهواز خورد حتما"به خ لشکرآباد برین و کلی لذت ببرینخوشمزهخوشمزه

تو این خیابون ساندویچ فلافل با کلییییییییی مخلفات عرضه میشه که از هرکدوم دلت بخواد میتونی برداری،بعداز خوردن ساندویچ دکه های بامیه فروشی بهت چشمک میزننخوشمزه

اینم روز عقد لادن جون،خواهرزاده ی ناز و خوشگلم که کلیییییییییییی بهمون خوش گذشت

سفره ی عقد خواهرزاده م.... با آرزوی خوشبختی برای لادن و سپهرنازنینمحبتبوسمحبت

 

پسندها (4)

نظرات (11)

مامان مریم
12 آبان 93 17:44
واي من عاشق اهواز و مردم خونگرمشم.كاش ماهم ي فاميل نزديك در اهواز داشتيم.اگرچه هوا گرم بود ولي نيكان جون ميدونه چطور خودشو خنك نگه دارهخوش باشيد
مامان مریم
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان مریم
12 آبان 93 17:46
راستي يادم رفت به عروس داماد گلمون تبريك بگم..ايشالله خوشبخت بشن.سفرشون كه خيلي قشنگه ماشالله ب اين سليقه
مامان مریم
پاسخ
ممنون مریم جون،ایشالا همه ی جوونو خوشبخت بشن،چشاتون خوشگل میبینه
مریم مامان دونه برفی
15 آبان 93 12:19
واااای چه خوب معلومه حسابی بهت خوش گذشته هااا جای ما خالی حیف که ما هیچ فامیلی جنوب نداریم خوش بحالتون و خوش بحال نیکان جون که حسابی بهش خوش گذشته..
مامان مریم
پاسخ
بله خاله جون نیکان هروقت میره اهواز حسابی خوش به حالش میشه اگه خواستین برین سمت اهواز اسفند و فروردین موقع خیلی خوبیه
❀مامان علی خوشتیپ❀
15 آبان 93 15:17
سلام مریم جون وای هزار ماشاالله لادن بزرگ شده و عقد کردهاز طرف من بهشون خیلی تبریک بگو به خصوص مامان هنرمندش ماشاالله به نیکان جونم خوشتیپ و جیگر شده چرا اهواز میاین سمت ما نمیاین؟اتفاقا نرگس توی مهرماه موقع عیدا اهواز بود به به هنوز مزه ی پلو مرغ زن داداشت زیر زبونمه...ماشاالله همتون کدبانو و با سلیقه اید جمعتون همیشه شاد و پرانرژی باشه
مامان مریم
پاسخ
به به سارا جون،چطوری عزیزم؟چه عجبا از این ورا؟باور کن هروقت میام اهواز قصد میکنم که بیام سمتتون ولی نمیشه مهرماه چون به قصد جشن عقد لادن اومده بودم فرصتم خیلی کم بود ولی اگه میدونستم نرگس اهوازه حتما"میومدم سمتتون...ایشالا یه فرصت دیگه همو میبینیم
مامان فرنيا
18 آبان 93 10:41
عروس داماد هم انشالله خوشبخت بشن و بسلامتي عروسي نيكان جون
مامان مریم
پاسخ
ممنون عزیزم...ایشالا همه جوونا خوشبخت باشن
مامان فرنيا
18 آبان 93 10:42
خيلي نقاشي نيكان قشنگه خوشبحال شوهر خاله با اين هديه زيبا
مامان مریم
پاسخ
خاله جون نیکان خیلی نقاشیهای قشنگ میکشه،ایشالا یه پست درمورد نقاشیهاش میذارم
مامان فرنيا
18 آبان 93 10:43
عجب مهمانيهايي رفتيد
مامان سودابه
19 آبان 93 22:13
سسسلام مریم جون جونمی شازده پسر ماشاالله چقدر بزرگ شده!!حتما صدقه براش بنداز. الهی همیشه به گردش و تفریح باشین و بهتون خوش بگذره. بابا این عکس سفره ها چیه گذاشتی خوووووووووو من خیلیی شمکو هستم و الان هم حسابی دهنم آب افتاد.اونم برای سالادهای سفره راستی اون چاشنی های فلافل چه چیزهایی هست؟اااااااه بابا خوب دوباره گشنم شد.حالا چه جوری خمدم رو برسونم اهواز وچاشنی ها رو تست گنم آخه میدونی من سالاد و چاشنی ها رو بیشتر از اصل غذا دوست دارم و اینا هم خیلی رنگ و لعاب داره. هی راستی ممنون که سر زدی عزیزمییییییییی
مامان مریم
پاسخ
سلام مامان سودابه جون...خیلی لطف کردین بهمون سرزدین...اون چاشنیهای فلافل انواع سسها،انواع ترشیها،کاهو و کلم وخیارشور و گوجه فرنگی و... هست که اگه بخوایم از همشون تو یه ساندویچ بذاریم جا نمیشه هروقت تشریف بردین اهواز حتما"یه سر به اونجا بزنین مطمئن باشید خوشتون میاد
مامان حديث
21 آبان 93 21:15
سلام مريم خانمي گل پسرتون چقد بزرگ و ماه شده ان شاا.. هميشه تو سفرو شادي پيش خانواده آفرين به اين مهمان نوازي شنيدم آوازه ي مهمان نوازي اهوازي هاي خونگرم رو چه سفره هايي به به
مامان مریم
پاسخ
سلام عزیزم،ممنونم گلم
ساسان اس ام اس
22 آذر 93 15:04
سلام معلومه نی نی باحالی داری. امیدوارم همیشه سالم باشه. تو انجمن سایتمون مطالب زیادی درباره کودکان و همسرداری داریم. من بهت سر زدم اگه شما هم دوست داشتی به سایت ما سر بزن. ممنون www.SasanSMS.ir کامل ترین آرشیو اس ام اس www.SasanSMS.ir/Forum متفاوت‌ترین انجمن سرگرمی و تفریحی فارسی‌زبانان
مهسا خاله ی علی
19 بهمن 93 3:29
مااااااااا عاشق وبلاگتون هستیم شما به راحتی می تونین با گوگل رقابت کنین اصلا عذر می خوام گوگل کیلو چنده فقط وبلاگ نیکان عشق مامان و باباشه ))))